ما ایرانی ها را سیاسی ترین مردم دنیا می نامند. راستش نمی دانم این شایعه را چه کسی و با چه استنادی پخش نموده است. ولی دست کم این هست که گذرتان به هر نقطه از این کشور پهناور که بیفتد، صحبت از نقد مسؤولین است و کمبودها و کم کاریها. نقد حزبها و گروهها و در یک کلام، نقد حکومت از بالا تا پایین. این وسط اما، شایعه بسیار کارساز است و نقش بازی می کند. کافی است جمله ای در یک پایگاه خبری یا حتی یک وبلاگ یا یک خیابان منتشر شود تا به سرعت نور، به همه جای کشورمان برسد. بدون این که به درست و غلط بودنش دقّت کنیم. از قدرت رسانه هم بسیار شنیده بودم. ولی وقتی این را با تمام وجودم لمس کردم که یک راننده ی بین شهری از رییس جمهور می گفت و کارهایش. و از همه عجیب تر، جدّیّت و اصرار وی در صحیح بودن این خبر که جناب دکتر محمود، همیشه یک صندلی کذایی همراهش دارد تا امام زمان روی آن، کنار دستش بنشیند و به او تلقین کند!!! می گفت، خودش بارها در تلویزیون این را دیده است. نمی دانم، شاید هم راست می گفت و یک صندلی خالی بوده است که احمدی نژاد قبل از سخنرانی روی آن نشسته بوده و وقت سخنرانی خالی بود. شاید هم شخصیتی می بایست روی آن می نشست و از باب تصادف خالی بوده است. مهم نیست. مهم این است که این شایعه به چه سرعتی و با چه استحکامی پخش شده است. این هم مهم نیست. مهمتر این است که ما ایرانیان چه زود خبرها را باور می کنیم و چه زود فراموش! کاش برای خبرهایی که قبلا شنیده ایم و شاید به هزار نفر گفته ایم، دفترچه ای درست می کردیم تا اکنون بدانیم چند درصدش دروغ نبوده است.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ